آیا از مطالب سایت راضی هستید؟
بکلینک
معرفی بهترین کتاب ها
باید باور کنیم
کنار من
کنار من که قدم میزنی هوا خوب است
پر از پریدنم و جای زخم ها خوب است
برای حک شدن عشق در خیابان ها
به جا گذاشتن چند ردپا خوب است
سکوت
زنان و مردان سوزان
هنوز
دردناک ترین ترانه هاشان را نخوانده اند
سکوت سرشار است
سکوت
از انتظار
چه سرشار است!
سهراب سپهری و هميشه من ماندم و تاريك بزرگ
با سلام خدمت شما عزیزان مدتی نبودم و نتوانستم به سایت برسم لطفا منو ببخشید امید وارم جبران کنم لطفا برای حمایت از این سایت رو به دوستانتان معرفی کنید
و هميشه من ماندم و تاريك بزرگ ، من ماندم و همهمه
آفتاب.
و از سفر آفتاب، سرشار از تاريكي نور آمده ام:
سايه تر شده ام
وسايه وار بر لب روشني ايستاده ام.
شب مي شكافد ، لبخند مي شكفد، زمين بيدار مي شود.
صبح از سفال آسمان مي تراود.
و شاخه شبانه انديشه من بر پرتگاه زمان خم مي شود.
من اناری را می کنم دانه به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
سهراب سپهری
آفتاب.
و از سفر آفتاب، سرشار از تاريكي نور آمده ام:
سايه تر شده ام
وسايه وار بر لب روشني ايستاده ام.
شب مي شكافد ، لبخند مي شكفد، زمين بيدار مي شود.
صبح از سفال آسمان مي تراود.
و شاخه شبانه انديشه من بر پرتگاه زمان خم مي شود.
من اناری را می کنم دانه به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
سهراب سپهری
با غم هام میسازم
ﺑﺎ ﻏﻤﻬﺎ ﻣﯿﺴــــــــــــــــــــــــــــــــــﺎﺯﻡ ... در تنهایی میســــــــــــــــــــــــــــــــــوزم ...ﺑﺎ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺴــــــــــــــــــــــــــــــــــﻮﺯﻡ .... ﺑﻪ ﺍﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪ
ﻣﯿــــــــــــــــــــــــــــــــــﺰﻧﻢ .... ﻟﺒـــــﺨﻨﺪﯼ ﺗﻠﺦ... ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﻭﻧﺪﺍ....
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖﺍﺯ ﺗﻮ ﻭﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﯾﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ
ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﮏ ﻗﺒــــــــــــــــــــــــــــــــــﺮ ﻣیخواهم...
ﻣﯿــــــــــــــــــــــــــــــــــﺰﻧﻢ .... ﻟﺒـــــﺨﻨﺪﯼ ﺗﻠﺦ... ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﻭﻧﺪﺍ....
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖﺍﺯ ﺗﻮ ﻭﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﯾﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ
ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﮏ ﻗﺒــــــــــــــــــــــــــــــــــﺮ ﻣیخواهم...
منم درختی که برگ هایش را ریخت
همیشه تمام گلوله ها
همیشه تمام گلوله ها برای دشمن نیست
گاه باید آخرین گلوله را
برای خودت نگه داری
دوستت دارم
آن گونه که سربازی در محاصره دشمن
آخرین گلوله اش را!
سید امید قدسی زاده
گاه باید آخرین گلوله را
برای خودت نگه داری
دوستت دارم
آن گونه که سربازی در محاصره دشمن
آخرین گلوله اش را!
سید امید قدسی زاده
یادته میگفتی
یادِتِه میگُفتے اَز اِجبار بَدِت میاد؟؟؟
- آرِه
پَس چِرا میخوای مَجبورِش کُنی دوسِت داشتِه باشِه
- اِجباری نیست میتُونِه نَداشتِه باشِه
تو میتونی فَراموشِش کُنی؟؟؟
- بایَد بِتونَم مَجبورَم ... اجبار بَخشی از زندِگی مَن بوده.....
- آرِه
پَس چِرا میخوای مَجبورِش کُنی دوسِت داشتِه باشِه
- اِجباری نیست میتُونِه نَداشتِه باشِه
تو میتونی فَراموشِش کُنی؟؟؟
- بایَد بِتونَم مَجبورَم ... اجبار بَخشی از زندِگی مَن بوده.....
آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم
مولانا
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم
مولانا
از چی بنویسم
از چه بنویسم؟
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن
* قدم بزنیم…*
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن
* قدم بزنیم…*